رقص آتش

<<دفتر خاطرات مشترک مهتاب و محمد رضا>>

رقص آتش

<<دفتر خاطرات مشترک مهتاب و محمد رضا>>

کاشکی بفهمی....

دل به تو بستم کاشکی بفهمی   دیونت هستم کاشکی بفهمی

 

دل تنگی هامو کاشکی بفهمی   بغض صدامو کاشکی بفهمی

 

                              کاشکی بفهمی

 

دارم میمیرم از غم دوریت         تو بی خیالی غرق غروری

 

حالم عجیبه دلشوره دارم       کاشکی بدونی چه بی قرارم

 

                              چه بی قرارم

 

کاشکی بفهمی       کاشکی بدونی

 

                                              M   &   M

       کاشکی بفهمی       کاشکی بدونی

 

کاشکی تو دنیا پیشم بمونی

 

چشماتو هرشب تو خواب میبینم

 

چشم انتظارت تا کی بشینم؟؟

 

کی تو نگاهم عشق و میخونی؟؟

 

من رو به چشمات کی میرسونی؟؟

 

کاشکی بفهمی من تورو می خوام

 

تویی عزیزم......تموم دنیام......

 

بهترین دوران زندگی من

سلام

مهتاب جان امدم فقط حرف دلمو بگمو برم...این روزگاری که با تو هستم مهتاب گلم یکی از بهترین دوران زندگی منه که اصلا دوست ندارم تموم بشه ....میخوام این روزگار ماندگار باشه و فقط و فقط تو واسم بمونی عسلم.....

فقط از این دنیا من تورو میخوام که فقط یه چیز و بهت میگم و بس تو واسم عزیزه جونی

دوست دارم مهتاب جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

 

   L  O  V      U              

چرا از اشک چشمام دلش به رحم نمیاد..

چرا اون منو نمیخواد ...

 

     چرا پیشم  نمیاد...

 

چرا از اشک چشمام دلش به رحم نمیاد..

ashke cheshmam

اخه اون که پناه منه... اون که تکیه گاه منه...

 

واسه چشماش میمیرم.... اخه این گناه مگه ؟!...

 

یه روز دستهام توی دستهاش بود...

 

یه روز عشقم دو تا چشماش بود...

 

حالا این منم که درگیره  یه دیوونه به زنجیره...

 

tanhaeeeeee

 

مهتاب من ، به خدا دارم دیوونه میشم ...ein booood

اینه اون عهدی که بستیم ...اینه...گناه من اینه که تو رو خیلی دوست دارم ؟!... چرا با  من این جوری میکنی...خیلی تنهام خیلی ...واسه ی من دیگه هیچی مهم نسیت ...

عشق من بمون

عشق من بمون دلولپسم نزار...

 بی تو نمیگذره این روز و روزگار...

 من با تو دلخوشم وقتی کنارمی...

 وقتی تو یارمی  دار و ندارمی...

عشق من بمون...

عشق من بمون دلواپسم نزار...

 بی تو نمیگذره این روز و روزگار...

 عشق من بمون عشق من بمون...

 بمون...

عشق من بمون باز با من بخون...

 این ترانه ی پاک و مهربون...

 من با تو دلخوشم وقتی کنارمی...

 وقتی تو یارمی دار و ندارمی...

عشق من بمون...

بمون...


همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{توبه هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد....

سلام سلام ۱۰۰ تا سلام

سلام

 

       سلام

 

               سلام

 

دوستای خوبم حالتون چطوره؟؟؟سلام به بهترین کسی که تو زندگی من هست ....مهتابم خوبی ؟؟

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای داشتم میمردم از دلتنگی و غصه...بالاخره  با عشقم صحبت کردم بعد از 1 هفته دلتنگی خیلی الان خوشحالم نمیدونید که...................

مهتاب از موقعی که تلفنی حرف زدیم با هم نمی دونی چه جون دوباره ای گرفتم اخه خودت میدونی که من تو دنیا خیلی تنهام فقط تو هستی تموم روزگارم.....

 

یه تشکر مخصوص از دوستای خوبم دارم محمود جان و نسرین خانم که منو تنها نذاشتن و با من بودن امیدوارم که به تمام ارزوها تون برسید دونه دونه ....

 

عزیزم بدون تو من هیچم    بمون کنارم بمون یارم .....دوستت دارم  

  

                                                                                               مهتاب و محمدرضا   

عشق من...

سلام عشق من...

 

      کاش می گفتی چیست ؟؟

 

آنچه از تو

                   تا عمق وجودم باقیست.

 

دلم تنگ است

 

                 و دیدار تو درمان من است....

 

بی رنگ رخت

   

                  زمانه ;

  

                             زندان من است.

 

 

همیشه دوستت خواهم داشت مهتاب عزیزم.....

 

                       I  L o v e  Y o u  F o r  E v e r 

کاش ...

سلام ...

     سلام....

              سلام....

کاش میشد پرنده بودیم توی دست آسمون
تا برای هم می ساختیم از پرامون آشیون
من برای تو می ساختم سقفی از بال و پرم
تو می ذاشتی عاشقونه پرتو زیر سرم
تو فقط باید بمونی ای پناه آخرم
تا که پرپر نشه بی تو همه ی بال و پرم
نگو این فقط یه خوابه،منو تو پرنده نیستیم
ما میتونیم از محبت با هم آسمون بسازیم
حتی با دست های خالی با هم آشیون بسازیم


کاش ...

ممنون از دوستای خوبمون نسرین و محمود جان......

این هم وبلاگشونه ببنید حتما....

 http://hamashion.blogsky.com


دلتنگ...

سلام ............

 

با امروز شد 2 روز که صداشو نشنیدم دارم دیونه میشم دیونگی تا حد مرگ....

 

تو این دنیا نمیدونم جای عاشق پس کجاست؟؟؟!!!....یاد این جمله زیبا افتادم که میگه:

 

کودکی گفتند عشق چیست؟ گفت:بازی. به نوجوانی گفتند عشق چی ست؟ گفت: رفیق بازی. به جوانی

 گفتند عشق چیست؟ گفت: پول و ثروت. به پیرمردی گفتند عشق چیست؟گفت: عمر. به عاشقی گفتند

عشق چیست؟ چیزی نگفت. آهی کشید و سخت گریست....جالبه نه ؟؟!!....

.

نمیدونم که چه گناهی به درگاهش کردم که من را بدین روز گرفتارم کرده.....

 

وبلاگ رو هم یه سری نزدی .....چی شده ؟؟.....به خدای تموم عاشق ها قسم بدون هیچ منتی میگم 1

 

هفته تموم هست که شب ها تا یه دل سیر اشکی برای عشقم نریزم نمی خوابم....کجایی

 

پس .....کجایی....کجایی....مهتاب.

 

زندگی قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه برای تو باشه... دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه...

 من قشنگم اگه با تو باشم اما تو هرجور که باشی قشنگی......

دلتنگی

دلتنگی

سلام  سلام به همه ی دوستان

سلام به مهتاب سلام به مهتاب یگانه خودم…

یه مدتی هست که خیلی حال خوبی ندارم …به نظر من بدترین شکل دلتنگی وقتیه که  کنار اونی که دوسش داری باشی و بدونی هیچ وقت بهش نمیرسی……

یه چند وقتی هست که به نظر من از دله مهتاب طرد شدم… نمیدونم شاید بعضی موقع ها جواب اس ام اس های منو نداده یا زنگ هامو یا حوصله ی صحبت کردن با منو نداشته این جوری فکر می کنم …نمیدونم شاید به خاطر اون موضوعی که خودش بهم گفته ……خلاصه خیلی داغونم...فکر میکنم و احساس میکنم که اون مهتابی که برای من بود الان نیست... .

یه کوچولو حرف خصوصی: مهتاب میدونی که من دیگه نمی خوام زمین بخورم اگه دیگه تو رو از دست بدم به زندگی میلی ندارم خودت میدونی من امادم که خودمو راحت کنم… … … … … … … … .

                                B - H

َعشق فرمان داده

به نام خدا

 

سلام ... سلام به عشق یکتای خودم و سلام به همه ی دوستای خوبم ....

همنطوری که میدونید قلم مهتاب عزیزم خیلی قوی تر از منه اگه نقصی تو نوشته های من میبینید به بزرگی دلاتون ببخشید ....

میخوام از یک موضوعی براتون بگم که خیلی اذیتم میکنه که داره داغونم میکنه ....من اعتماد به نفسم خیلی کمه مهتاب خیلی کمکم میکنه که این موضوع رو تو من حل کنه اما نمیدونم چرا نمشه.....این موضوع خیلی کارای دیگه ی منو تحت تاثیر قرار داده .....میدونید من این کمبود اعتماد به نفسم رو به گردن جامعه و مقداری خانواده ام میزارم....اما چه سود .....

میخوام خیلی از حرف هارو بزنم اما نمیتونم ........

 

بی خیال راستی این روز ها من و مهتاب خیلی روزای خوبی داریم همنطوری که خودشم گفته براتون یه انفجار هسته ای داشتیم از هیروشیمای ژاپن بدتر....

یه جفت حلقه خریدیم که هیچکس تو دنیا ندارهRING

 ... حسودیتون نشه ولی خوب نداره کسی دیگه......KJ

در اخر این چند بیت شعر رو فقط تقدیم میکنم به مهتاب جان ....مهتاب جان بدون همیشه یه قلب کوچکی تو رو دوست داره.....

 

عشق فرمان داده که به تو فکر کنم

که به تو فکر کنم ....

روز ه شب زیره لبم اسم تورو ذکر کنم ....

دوستم داشته باش....دوستم داشته باش....

من به ان می عرضم که به من تکیه کنی ..گل اطمینان را تو من هدیه کنی ...

تو به من هدیه کنی ....