سلام علیکم
منکه حالم خیلی خوبه!می دونین یک انفجار اتمی داشتیم!اصلا جاتون خالی نبود!
البته تلفاتی هم داشتیم که از طرف ما نبود!خدا رو شکر.ترکش ها به خواهر و فامیل دشمن خورد!طفلکیها!
می دونین من توی کف یک موضوع موندم که مردم چقدر می تونند رو داشته باشن؟!
اصولا یه دختر و یه پسر وقتی کات می کنن دیگه قضیه از نظر من تموم شده است نه اینکه هی بخوان کشش بدن!اینجوری هم جنگ اعصاب می شه هم طرفی که کشش میده از چشم می افته هم خود طرف ضایع می شه!
خوب فکر کنم خودتون فهمیدین قضیه ای که می گم از کجا آب می خوره!
دوباره دوست دختر سابق محمد زنگ زد.البته قبلش یه آبرو ریزی خونه ی محمد اینا کرد.زنگ زد اونجا مامان محمدم خدمتش رسید ولی خوب زشت شد!محمد جلوی من زنگ زد بهش...پرسید کاری داشتی اونم زد کانال 2چشمتون روز بد نبینه!هرچی دلش خواست به عشق من گفت محمدم اصولا پسریه که اهل دعوا و فحش دادن نیست.دیدم دیگه داره ناجور میشه من گوشی رو گرفتم.مودبانه شستمش آویزونش کردم به جارختی!اونم فحش داد.دیدم نخیر نمیشه خواستم فحش بدم قطع کرد.
منم حساب کردم که برش کم محلی تیزتره.فقط یه اس ام اس زدم.
فسقلی می دونم چرا می سوزی اینکه می بینی محمد خوش و خورمه ناراحتت می کنه.جزقل جون دیگه اینجا زنگ نزن!
اونم دیگه زنگ نزد فقط خواهرش اس ام اس زد که اینو ولش کنین مغزش معیوبه.
مام رفتیم ددر و کلی خوش گذروندیم.یه انگشترم گرفتیم ...
خوب دیگه ما متاهلی فکر می کنیم...
دیشب آرزو دوست دختر مسعود(برادر محمد)که فامیل دختره می شد زنگ زد محمدم همه چیزو تعریف کرد براش اونم زنگ زد به دختره و باهم دعواشون شد وحشتناک!!!!!!!!
واقعا طفکلی آرزو شرمنده ی اونم شدیم کلی.یه نفر آدم خل همه رو انداخت توی دردسر.
ولی کلا بهتون می گم که این دختر امروزم بی خیال نشد.زنگ زد انقدر زنگ زد که محمدم مجبور شد جواب بده اینبار نبود که بچلانمش اما خوب محمدم بدجوری ضدحال زده بود بهش.
دختر کلی بدو بیراه گفته بود محمدم هیچی نگفته بود وقتی جیغهاش تموم شده بود محمد گفته بود حرفات تموم شد؟
اونم گفته بود آره
محمدم گفته بود خداحافظ!
فکر کنم دختره باید می رفت یه سر تا حموم!
امروزم رفتیم بیرون کلی خوش گذشت کلی محمد منو خجالت داد.فقط در جوابش می تونم بگم محمد جونم عااااااااااااااااااااااااااااشقتم!
تو بهترینی تو مهربونترین و گل ترین پسر دنیایی!!!
پیوست:احتمالا امشب دختری می میرد!(یعنی خودکشی می کند)
اسکله ی ناز چشات
حریم امن قایقم .....
تو ساعت یه ربع به عشق
عقربه ی دقایقم.......
گرمی دستای تو رو
به صد تا دنیا نمی دم...........
هروقت که یارم تو بودی
بی کسی رو نفهمیدم.....
تو بند دل , سلول عشق
حبس نگاتو می کشم........
ولی بازم رو میله هاش
عکس چشاتو می کشم........
آی قصه بی سرو ته
شعر بدون قافیه...........
برای مرگ این صدا
نبودن تو کافیه................
مهتاب دوستت دارم
سلام ...
سلام......خوبین همگی......؟؟؟!!
خیلی امروز دلم گرفته .....چون امروز میخواستم عشقمو ببینم اما........اره نشد...
خودم به تنهایی رفتم به دریم با یه دسته گل ......دسته گل رو جای مهتاب گذاشتم و یه قهوه ترک سفارش دادم و نشستم به گریه کردن تو کافه........
روز سختی برای من بود چون از دریم که امدم بیرون ...... خدا برای هیچکس نیاره یه موتور سوار دو نفر بودند امدند جیبم رو خالی کردن رفتن ...... به همین سادگی..... به همین ......از بعد از ظهر تا الانهم که دارم مطلب رو مینویسم ساعت 22:55 دقیقه است هر چی زنگ یا پیامک میزنم جوابی نمی گیرم.......
*** دوستای خوبم قدر همدیگر رو بدونید با هم باشید از خوشی هاتون لذت ببرید ***
Life is a mystery, everyone must stand alone
I hear you call my name
And it feels like home
When you call my name its like a little prayer
Im down on my knees, I wanna take you there
In the midnight hour I can feel your power
Just like a prayer you know Ill take you there
I hear your voice, its like an angel sighing
I have no choice, I hear your voice
Feels like flying
I close my eyes, oh God I think Im falling
Out of the sky, I close my eyes
Heaven help me
Like a child you whisper softly to me
Youre in control just like a child
Now Im dancing
Its like a dream, no end and no beginning
Youre here with me, its like a dream
Just like a prayer, your voice can take me there
Just like a muse to me, you are a mystery
Just like a dream, you are not what you seem
Just like a prayer, no choice your voice can take me there
Just like a prayer, Ill take you there
Its like a dream to me