رقص آتش

<<دفتر خاطرات مشترک مهتاب و محمد رضا>>

رقص آتش

<<دفتر خاطرات مشترک مهتاب و محمد رضا>>

چرا از اشک چشمام دلش به رحم نمیاد..

چرا اون منو نمیخواد ...

 

     چرا پیشم  نمیاد...

 

چرا از اشک چشمام دلش به رحم نمیاد..

ashke cheshmam

اخه اون که پناه منه... اون که تکیه گاه منه...

 

واسه چشماش میمیرم.... اخه این گناه مگه ؟!...

 

یه روز دستهام توی دستهاش بود...

 

یه روز عشقم دو تا چشماش بود...

 

حالا این منم که درگیره  یه دیوونه به زنجیره...

 

tanhaeeeeee

 

مهتاب من ، به خدا دارم دیوونه میشم ...ein booood

اینه اون عهدی که بستیم ...اینه...گناه من اینه که تو رو خیلی دوست دارم ؟!... چرا با  من این جوری میکنی...خیلی تنهام خیلی ...واسه ی من دیگه هیچی مهم نسیت ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد